خیار هفتم: خیار غبن
غَبْن به معنای خدعه و نیرنگ است. ولی فریب و نیرنگ در خیارِ غبن، هیچ موضوعیتی ندارد! بلکه مراد از غبن، جایی است که بیع یا شرائی به غیر قیمت واقعی انجام شود (ولو هیچ قصد فریب و نیرنگی هم در کار نباشد). مثلا جنسی که 20 هزارتومان میارزیده است را بایع 30 هزارتومان فروخته است. در اینجا برای بایع خیار غبن است. یا اینکه جنسی که 20 هزارتومان میارزیده است را مشتری بخرید 5 هزارتومان. در اینجا بایع خیار غبن دارد.
نکته1: خیارِ غبن دو شرط دارد:
الف) شرطِ اول: جهالت مغبون. برای مثال اگر کتابی 20 هزارتومان ارزش دارد، ولی بایع آن را 40 هزارتومان به مشتری بفروشد، در صورتی که مشتری نداند قیمت واقعی کتاب 20 هزارتومان است، در این صورت خیارِ غبن برای مشتری ثابت است. اما اگر مشتری، در زمانِ معامله، علم داشته باشد به این که این کتاب 20 هزارتومان ارزش دارد و با این وجود باز هم بر خرید اقدام کند، دیگر خیارِ غبن جاری نیست! چون مشتری در این فرض، مغبون نشده است. غبن در جایی فرض دارد که جهالتی باشد!
ب) شرطِ دوم: ما به التفاوت قیمت بازار و قیمت فروخته شده، غیر متسامح در نزد عرف باشد. مثلا اگر کتاب 20 تومانی را 21 تومان بفروشند، این عرفا قابل تسامح است و لذا خیارِ غبن در آن وجود ندارد.
نکته2: ملاک در قیمت واقعی، قیمتِ بازار در وقتِ عقد است. مثال: زید و عمرو، یک ماه پیش جنسی را خرید و فروش میکنند. اگر میخواهند بررسی کنند و ببینند که آیا مغبون شدهاند یا نه، باید قیمتِ بازار در زمانِ عقد (یک ماه پیش) را لحاظ کنند و نه الآن! چون ممکن است قیمت در این یک ماه تغییراتی کرده باشد.
سؤال1: از کجا قیمتِ سابق یک کالا را به دست آوریم؟
پاسخ: در اینگونه موارد اگر اختلافی رخ دهد باید سراغ بیّنه رفت.
نکته3: اگر مغبون ادّعای جهالت کند[۱]، باید سراغ کسی رفت که مطّلع از حال مغبون بوده است (بیّنه باید اقامه شود بر ادّعای یکی از طرفین).
نظرِ شهید ثانی: در اینگونه موارد، نیازی به بیّنه نیست! همین که خودِ مغبون اقرار کند به جهالت و قسم بخورد کفایت میکند. زیرا «دانستن و ندانستن قیمت» امری است که خودِ شخص به آن از هر کسی عالمتر است و لذا باید به خودِ او واگذار کنیم.
سؤال2: اگر من، کتابِ 20 هزارتومانی را به 30 هزارتومان به شما فروختم، ولی بعد که شما متوجه این اختلاف قیمت شدید، برای جلوگیری از فسخ معامله، 10 هزارتومان به شما دادم، حالا آیا با دادن این 10 هزارتومان توسط غابن به مغبون، خیارِ غبن مغبون ثابت میشود یا نه؟
پاسخ: حتی اگر این 10 هزارتومان توسط غابن هم دادهشود باز هم خیار غبن باقی است! به خاطرِ استصحابِ خیار قبل از بذل. یعنی قبلِ از این که غابن این 10 هزارتومان را تحویل بدهد، مغبون خیار داشت، حالا که 10 هزارتومان را داده، شک میکنیم که آیا همچنان خیار پابرجاست یا نه؟ بقاء خیار را استصحاب میکنیم و میگوییم الآن هم همچنان خیارِ غبن باقی است.
البته احتمال دارد کسی در اینجا بگوید: خیارِ غبن منتفی است! زیرا با دادن 10 هزارتومان ضرر دیگر منتفی میشود و جایی برای خیار باقی نمیماند.
همه این حرفها در صورتی است که طرفین توافق بر دریافت این 10 هزارتومان نکنند! و الا اگر بر این 10 هزارتومان به عنوان جبران غبن توافق کنند، دیگر خیار غبنی در کار نخواهد بود.
سؤال3: آیا خیار غبن، با تصرّف ساقط میشود یا خیر؟ (چه متصرّف غابن باشد و در ثمنی تصرّف کند که از مشتری دریافت کرده است، و چه بالعکس)
پاسخ: با تصرّف، خیار غبن ساقط نمیشود مطلقا (فرقی هم نمیکند که متصرّف غابن باشد یا مغبون باشد / فرقی نمیکند که تصرّف باعث خروج از ملک باشد یا تصرّفی باشد که مانع از ردّ باشد[۲])
مورد استثناء: بله! فقط در یک مورد این حکم استثنا میخورد و آن هم در جایی که مغبون مشتری باشد و مبیع را از ملک خود خارج کرده باشد.
اشکال مصنّف به استثناء: دلیل اصلیِ که خیار غبن را ثابت میکند «لا ضرر» است. روایت «لا ضرر» این مورد را هم شامل میشود. لذا باید مثل یا قیمت بازگردانده شود (جمع بین حقّین)